۱۶- نظریه سلسله نعمةاللّهیه نسبت به علمای اعلام
چیست؟
این موضوع محتاج به سؤال نیست و در تمام كتب
بزرگان سلسله مذكور شده و در نامه مباركه پند صالح نیز دستور كامل در این باب داده
شده است. علمای اعلام مبلّغین دیانت اسلام و ناشرین احكام
شریعت مقدّسه ميباشند و همانطور كه بزرگان عرفا مجازین در درایت و تلقین اذكار و
اوراد هستند، علما نیز مجازین در روایت ميباشند و باید احكام شرعیه را از آنها
اخذ كرد و در گذشته بین این دو دسته اتّحاد و یگانگی كامل موجود بوده و هر كدام به
وظائف خود عمل ميكردند. و بسیاری از علمای سابقین مانند: شهیدین و ابن فهد حلّی و
ابن طاووس و ابن ابيجمهور و سید حیدر آملی و شیخ بهائی و فیض كاشانی و قاضی
نوراللَّه شوشتری و شیخ مرتضی انصاری و مرحوم میرزای شیرازی و مرحوم ایةاللَّه
اصفهانی - رحمةاللَّه علیهم - یا در رشته تصوّف وارد بوده یا اظهار میل و علاقه
بدان مينمودند و در كتب رجال هم از بعض آنها به نام صوفی ذكر شده است؛ مانند رجال
ابوعلی، درباره ابن فهد حلّی و در كتاب مرآةالحق مرحوم مجذوب علیشاه نیز در این باب
مشروحاً ذكر شده است، بلكه در میان روّات نیز چند نفر به نام صوفی مشهورند؛ مانند:
حسین بن علی صوفی و حسین بن عنبسه صوفی و احمدبن یحیی بن حكیم صوفی. و هرچند بعضی
گفتهاند كه آنها پشمفروش بودهاند از این جهت بدین نام موسوم گردیدهاند، ولی این
بعید است چون طبق معمول عرب باید آنها را صوّاف گفت نه صوفی، مانند بقّال و تمّار و
عطّار. و ابوالحسن علی معروف به ابيالادیان نیز كه از حضرت عسكری(ع) روایت كرده به
تصوّف معروف و از دوستان نزدیك جنید بوده و خود جنید نیز موردلطف و عنایت حضرت
عسكری(ع) بوده، و در كتب رجال در ذكر جنید و فارس بن حاتم بدان تصریح شده است. امروز هم بین علمای حقیقی و عرفای واقعی اختلافی
نیست و ایجاد اختلاف از طرف مغرضین یا جهّال ميباشد؛ چنانكه در كتاب
مجالسالمؤمنین مرحوم قاضی نوراللَّه شوشتری در اول مجلس ششم كه راجع به صوفیه شرح
مفصّلی در مدح و تمجید از تصوّف ذكر فرموده، و از جمله از كتاب جامعالاسرار تألیف
عالم جلیل سید حیدربن علی آملی نقل كرده كه: شیعه و صوفی دو اسم ميباشند كه مراد
حقیقت واحده است. و ضمناً گفته كه بین علمای شریعت و صاحبان طریقت در شیعه به
هیچوجه اختلافی نیست. و در ذكر حالات سید حیدر نیز در همان مجلس بیان مفصّلی در
باب تصوّف از ایشان نقل نموده است. و بعضی به نویسنده توهین نموده نوشتهاند این كه
در اینجا ذكر شده مغالطه است و آنها اصلاً صوفی نبودهاند. من نميدانم این صوفی كه
ایشان ميگویند چیست و آنكه ما ذكر كردیم كیست! زیرا ما هم كسانی را كه نام تصوّف
بر خود گذاشته و عمل نميكنند ردّ ميكنیم، ولی تصوّف حقیقی همان است كه آن علما
دارا بودند و ما نیز بدان افتخار ميكنیم و گمان ميكنم نوشته ایشان به مغالطه
نزدیكتر باشد. مرحوم ایتاللَّه زنجانی به خود نگارنده بهطور
صریح فرمودند كه علمای بزرگ در خفا با فقر و طریقت ارتباط داشتند و از جمله بهطور
مثال راجع به مرحوم ایتاللَّه سید محمد كاظم طباطبائی یزدی اظهار كردند كه من
خودم سالها نزدشان تلمّذ نموده و از نزدیكان ایشان بودم كه به من اعتماد داشتند و
من درك كردم كه ایشان در رشته طریقت واردند. فقرا موظّفند طبق آنچه در نامه پند صالح مذكور
گردیده حفظ احترامات علمای اعلام را بنمایند. و كسانی را كه حقیقةً به وظائف
روحانیت رفتار نموده و در خدمت به شریعت مقدّسه و نشر احكام ميكوشند با نظر تعظیم
و تكریم بنگرند و احكام شرعیه را كه بر هر فرد مسلمی عمل بدانها لازم است از آنان
كسب نمایند.
نقل از رساله رفع شبهات، تألیف:
حضرت آقای حاج سلطانحسین تابنده رضاعلیشاه ثانی قدس سرّه سبحانی، چاپ پنجم، تهران،
انتشارات حقیقت، ۱۳۷۷. |
|||
|